سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیاله پر آب

 

یک شب بیا و جمله رقیبان جواب کن 

یک بار هم دعای مرا  مستجاب کن

 

ما مست بوی باده و رویای دلبریم 

مارا چه با شراب پیاله پر آب کن

 

تا یک نفس به یادتو با شوق می کشیم

تکفیر می شویم  بیا انقلاب کن

 

با حال خویش ما  که به جایی نمی رسیم 

چیزی بیار و حال همه ما خراب کن

 

یاران به قاب عرش من اما اسیر فرش

دست مرا بگیر و ببر عکس قاب کن

 

من ناسروده های زیادی سروده ام 

این شعرهای توست بخوان و کتاب کن

 

صبح و شب و همیشه ی ما انتظار توست

این صبر بی ثمرشده قدری شتاب کن

 

دنیا و آخرت همه از دست رفته است 

برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

 

علی عشق پاییز نود و دو




تاریخ : شنبه 92/10/7 | 7:17 عصر | نویسنده : علی عشق | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قصه پرواز

 

آسمان قصه ی پرواز تورا باور کرد

و زمین معنی آواز تو را باور کرد

 

شب تکراری خود را ورقی تازه زدی

و سحر نیت آغاز تو را باور کرد

 

وقتی از آینه ی چشم تو خورشید چکید

دل من آیت اعجاز تو را باور کرد

 

همه فریاد گر بانگ انا الحق بودیم

و خدا زمزمه ی راز تو را باور کرد

 

رفتی و در افقی سبز به او پیوستی

و افق سبزی پرواز تو را باور کرد

 

علی عشق




تاریخ : شنبه 92/10/7 | 7:2 عصر | نویسنده : علی عشق | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

بیاد رفقای شهیدم در کربلای 5 : نریمان مطهری - موسی نصیریان - غلامعلی سوختانلو و . . .

حسین (ع) با مابود

 

قسم به خون شهیدان حسین (ع) با ما بود

و راز قدرت ما ذکر نام آقا بود

 

کویر سینه ی من در تب عطش می سوخت

و بی خبر که در آن سو هزار دریا بود

 

فرشتگان همه جا را طواف می کردند

خدا میان زمین و زمان هویدا بود

 

حسین پشت همین خاکریز می جنگید

و تل زینبی کربلا همین جا بود

 

چه سال ها که گذشت از نبرد عاشورا

چه شام ها که مرا کنج گریه مأوا بود

 

چقدر زینب از این فتنه بی برادر شد

چقدر خیمه ی آتش گرفته برپا بود

 

صدای زوزه ی خمپاره ای که می آمد

چه سینه ها که به مهمانی اش مهیا بود

 

به کربلای معلای صد شهید قسم

  که مقتدای شهیدان عزیز زهرا بود

 

 علی عشق




تاریخ : شنبه 92/10/7 | 6:58 عصر | نویسنده : علی عشق | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سکوت

 

سکوت چاره بی چارگی و درد من است

و اشک مرحم زخم کبود و سرد من است

 

بلوغ شعر من آن طفل چشم در راه است

و قرص نان نگاهت دوای درد من است

 

دخیل بسته ام امشب به دست های غزل

بگیر و گرم کن این دست دست سرد من است

 

به عشق روی تو عمری است یا علی گویان

و پرسه زن دل درویش کوچه گرد من است

 

به آن امید که روزی به وصف من گویند

که خاک زیر قدم هات خاک و گرد من است

 

علی عشق




تاریخ : شنبه 92/10/7 | 6:50 عصر | نویسنده : علی عشق | نظر


  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس